Tuesday, August 5, 2008

خاطرات خوابگاهی و قضیه اشپیگل!(اولین پست تاریخ گذشته من)-یک


راستش من زیر سوال بردن مقدسات و اسطوره های یک ملت رو با آوردن دلایل مثلآ منطقی اسسآ قبول ندارم.یعنی قضاوت تاریخی در مورد مقدسات رو. ولی این دلیل میشه که اون بابا آزادی خودش رو برای گفتن نظرش نداشته باشه؟گفتم مقدسات و اسطوره و نگفتم تاریخ و فرهنگ چون واقعآ موضوع کورش برای ایرانیا و مخصوصآ اولترا ایرانیا! دیگه یک شخصیت تاریخی نیست یک داستان شیرین یا یک مسکن خوبه که قشنگ خواب آوره و وقتی بهش فکر میکنی درداتو و عقب موندگیاتو پاک فراکوش میکنی!یعنی درد عقب موندگی و بیچیزی رو به جای مداوای سازنده از راه افتخار به گذشته خیالی تسکین میدی...

این مقاله نشریه اشپیگل رو که خوندم یاد یورو 2008افتادم. اون موقع که ما داشتیم این مسابقه هارو با هیجان دنبال میکردیم این دوستان اولترا ایرانیمون ازمون ایراد میگرفتن و القاب وطن فروش و خائن و... به خاطر طرفداری ما ترکا از ترکیه نسارمون میکردن تا جایی که تو بازیای ترکیه میومدند و تیم حریف رو(هر تیمی که بود)به شدت تشویق میکردن تااا... رسیدیم به بازی آلمان و ترکیه! بعده برد آلمان این رفقامون با شعار آریا آریا و دست گرفتن پرچم ایران (آریا+آلمان+پرچم ایران+یورو 2008) ابراز خوشحالی میکردن.واقعآ دور از انصافه که این آلمانیای نمک نشناس میان جواب این همه احساسات رو اینجوری میدن!انصافه؟

پ ن:این وسط جای رضاشاه و پسرش بد جور خالیه هاا.آلمان همنژاد موافق ببین چه کفرایی داره میگه!
پ ن2:راستش من قرار بود این مطلب رو پنج شش روز قبل پست کنم با یک قالب انقدر کلنجار رفتم آخرشم درست نشد منم اینو گذاشت و مطبی رو هم که نیت کرده بودم پست اولم باشه با وجود اینکه چند روز گذشت باز پست کردم.